زندان نامرئی زندگی

افکار من

گاهی دیدی..همه ی اون جاهایی که دوست داشتی باشی همه ی کسانی که دلت می خواست کنارشون باشی

همه ی اون حس و حالی که قبلا داشتی تبدیل بشه به 1 زندون نامرئی..انگار 1 چیزی راه نفست رو بند آورده..دلت می

خواد فقط بدوی فقط بری مهم نیست کجا..بری فقط.گاهی خیلی چیزا تو زندگیت تغییر میکننن از دوستانت گرفته تا

کوچکترین حست..اما زمانی هست به 2راهی جاده می رسی و توییی که تغییر میدی گاهی های زندگیتو.

کاش می شد خیلی راحت چمدونت رو برداری شب بزنی از خونه بیرون.مستقیم بری فرودگاه و ...پرواز به ناکجا..چه

فرقی می کنه کجا..شاید گاهی هدف فقط پرواز است..از این خفقان از این سکوت از این صدای کر کننده ی ویرانه

ها..............................



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,ساعت1:24توسط یاشیل | |